به دو زلف یار دادم - یادها

منو

دسته بندی ها
بایگانی مطالب
برچسب ها
اشعارک ها

منو

قالب وردپرس

به دو زلف یار دادم

7 سال پیش

به دو زلف یار دادم دل بی قرار خود را…
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را…

شبی ار به دستم افتد سر زلف یار با او…
همه مو به مو شمارم غم بی شمار خود را…

شاعر : محمد علی سلمانی

برچسب‌ها:شعر مولانا

پاسخ

علیرضا 7 سال ago

ghame bi shomar ra
پاسخ

جانی دالر 3 سال ago

این شعر از محمد علی سلمانی است نه از مولانا

نظر شما چیست؟

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

کد کپچا *

جستجو

محبوب ترین مطالب

به دو زلف یار دادم +43
تا دل نشود عاشق دیوانه نمی گردد +12
گر بدین سان زیست باید پست ! +4
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید +3
آدم ها می روند تا بمانند..! +3
از عشق همين نکته کفايت ما را ! +3
ﺭﺍﺯِ ﺩﻝِ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ +3
توبه صد ساله +2
انسان ها شبيه هم عمر نمي كنند +2
با ارزشترین کلمه سه حرفی زندگی شما ؟ +2

دسته بندی مطالب

اشعارک ها 33
خاطرات 1
داستان 18
دسته‌بندی نشده 1
رویدادنامه 2
شعر 35
- احمد شاملو 1
- بی دل دهلوی 2
- رهی معیری 1
- سنایی 1
- سید علی صالحی 1
- شعر معاصر 7
- شهریار 1
- فروغ فرخزاد 1
- قیصر امین پور 1
- مهدی اخوان ثالث 2
- مولانا 2
متن زیبا 18
موسیقی 4

محبوب ترین مطالب

به دو زلف یار دادم +43
تا دل نشود عاشق دیوانه نمی گردد +12
گر بدین سان زیست باید پست ! +4
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید +3
آدم ها می روند تا بمانند..! +3
از عشق همين نکته کفايت ما را ! +3
ﺭﺍﺯِ ﺩﻝِ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ +3
توبه صد ساله +2
انسان ها شبيه هم عمر نمي كنند +2
با ارزشترین کلمه سه حرفی زندگی شما ؟ +2

آخرین نظرات شما دوستان

ایرانی در توبه صد ساله
جانی دالر در به دو زلف یار دادم
Ordinary life در آدم ها می روند تا بمانند..!
علیرضا در به دو زلف یار دادم
علیرضا در آدم ها می روند تا بمانند..!

محبوب ترین نظرات

علیرضا در به دو زلف یار دادم +7
جانی دالر در به دو زلف یار دادم +3
ایرانی در توبه صد ساله +1

جستجو

جستجو

تمامی حقوق برای سایت محفوظ است . 1394